نویسندگان
امکانات جانبی
جستجو
نویسنده : bita
بازدید :374


تاريخ ارسال:7 / 10 / 1394 ساعت: 11:2
دیدگاه ها:نظرات(2)

در کلاس ادبیات معلم میگوید فعل رفتن را صرف کن ...رفتم...رفتی..رفت..
ساکت میشوم و میخندم خنده ام تلخ میشود
استاد داد میزند خب ادامه بده..
و من میگویم بتراش ای سنگ تراش..
سنگی از معدن درد بهر مزارم بتراش
روی سنگ قبر من عکسی از چهره ی زیبای نگارم بتراش
بنویس ای سنگ تراش عاقبت شدم فداش...
بنویس تا عمرمو دادم براش
روز آشناییمون رو تن درخت بید یار بی وفای من
عکس دوتا دل رو کشید
گفت یکی از اون دلا فدای اون یکی بشه...
عاقبت کشت دلمو تا که به آرزوش رسید
رفت و رفت و رفت عاقبت با رفتنش دلم شکستـــــــــــــــــ...
درباره وب
سلام سلام سلام به دوستای مهربونه لوکسیه خودم...از اینکه به وبلاگ خودم و خودتون سر زدین ممنونم...دوست دارم اگه نظری پیشنهادی انتقادی دارین من و در جریان بذارین..
جستوجو
ویژه مدیریت وب
نويسندگان
موضوعات وب
لینک دوستان
حامیان بلک اسکین
تاريخ : 7 / 10 / 1394 | 11:2 | نویسنده : bita |
آخرین مطالب
پيوندهای روزانه
آی پی شما
ساعت
بینندگان عمومی
آرشیو مطالب
حامیان بلک اسکین
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
مشاهده تگ ها:
مطالب مرتبط
ليست صفحات
تعداد صفحات : <-BlogPageCount->
<-BlogPage-> |
چت باکس
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار






















نظرسنجي
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود